مدل ارتباط بر اساس تفاوت های فردی و رشدی به این دلیل بیشتر به فلورتایم معروف است که اکثر مداخلات آن در قالب بازی روی زمین انجام میشود. این روش توسط گرین اسپین که یک روانپزشک اطفال است، ابداع شد. برخلاف ثورندایک، واتسون، اسکینر و لواس که معتقد به رفتارهای قابل مشاهده هستند و وجود هرگونه استعداد ذهنی درونی در کودک را منکر می شوند، گرین اسپین روش خود را بر این باور که هیجانات امکان هرگونه یادگیری را فراهم میکند بنا نهاد. وی معتقد بود که موتور رشد در درون کودک است نه در محرکها و پاداشهای بیرونی.
“من با تفاوتهای فردی و سطوح رشدی کودکان کار میکنم. رمز اصلی پیشرفت کودک در آن است که ما تا چه حد بتوانیم به او کمک کنیم تا از هیجانات ، خواستهها و نیاتش برای هدایت رفتار و افکارش استفاده کند. هیجانات زیربنای یادگیری شناختی است… این هیجانات است که تجارب موجود را دستهبندی و سازماندهی و پیرایش میکند.”
گرین اسپین معتقد بود که مشکل اصلی در اتیسم شکست در پیوند سیستم عاطفی ( لیمبیک) با سیستم برنامهریزی حرکتی است. این امر منجر به کلیشههای حرکتی و کلامی میشود که فاقد معنای اجتماعی است. وی معتقد بود که ابتدا باید هیجانات کودک را تحریک نمود. وقتی هیجانات وی به اوج رسید از این انرژی هیجانی کودک برای فهم خود و نیات بهره برد. گرین اسپین بر خلاف ادعای واتسون که میگفت هیچ چیز درونی برای رشد وجود ندارد، به عوامل درونی معتقد بود.
روش DIR هم مثل PRT و NET “بر علائق طبیعی کودک و استفاده از آنها به منظور بسیج توجه، مشارکت، تعامل، ارتباط متفکر” متکی است.DIR ممکن است با تقلید درمانگر از رفتار کودک من جمله کلیشههای وی آغاز شود. اگر کودک بال بال میزند ، درمانگر هم همان کار را انجام میدهد. سپس در این میان، موقعیتهایی برای یادگیری کودک خلق میکند . به عبارت دیگر درمانگر با تخریب بازیگونه فعالیتهای کودک او را وادار به واکنش میکند. برای مثال اگر کودک بال بال میزند، درمانگر دست خود را به بازوی کودک گیر میدهد حالا کودک گیر افتاده است و تا به درمانگر توجه نکند نخواهد توانست به کارش ادامه دهد.
گرین اسپین توصیه میکند که کودک از ۸ جلسه ۲۰ دقیقهای فلورتایم در طول روز برخوردار شود و اینکه یک سوم تا نصف وقت کودک در خانه صرف تعاملات خودانگیخته شود. از نظر گرین اسپین، فلور تایم چیزی بیش از مجموعهای از تمرینهای درمانی است، بلکه یک فلسفه است.
“هربار که در طول روز با کودک کار میکنید و با او تعامل میکنید، توانایی تفکر منطقی را در او تقویت میکنید. هر بار که به او لباس میپوشانید و او در میآورد و شما دوباره میپوشانید ، هربار که با اشاره به کودک میفهمانید که تلویزیون را روشن کند قدری بر قصدمندی، هویت، مفید بودن و توان ارتباطی کودک افزوده میشود. از طریق تعاملات دو سویه به کودک کمک میکنید تا مهارتهای شناختی، حرکتی، هیجانی و اجتماعی خود را شکل داده و تقویت کند و به خود آگاهی برسد.”
گرین اسپین ۶ مهارت رشدی که کودکان هنجار برای رسیدن به اهدافشان مورد استفاده قرار میدهند و کودکان دارای اتیسم در آنها ضعف دارند را به شرح ذیل بر میشمارد:
۱. خود تنظیمی و ابراز علاقه به دنیا( ۳ ماهگی):
توانایی آرام کردن خود و پس از آن علاقه نشان دادن به مناظر، صداها و حواس مختلف حاصل از تجربه دنیا.
۲. مشارکت (۵ ماهگی) :
توانایی شرکت در ارتباط دو سویه با دیگران. براساس نظر گرین اسپن تسلط بر این مرحله رشدی مهارتهای حرکتی، شناختی و زبانی را با هم یکپارچه میکند.
۳. ارتباط دو سویه قصدمند(۹ ماهگی) :
کودک به طور ارادی و فعال انجام کاری را انتخاب میکند و میداند که عملش چه نتیجه ای را به بار خواهد آورد.
۴. حل مسئله پیچیده، اشارات، آگاهی پیش کلامی از خود ( تا ۱۸ ماهگی ):
گرین اسپن معتقد است که توانایی فهم الگوهای موجود در رفتارها مثل انجام مجموعهای اشارات یا اعمال متوالی برای حل یک مساله ، پیش نیاز گفتار است. برای مثال کودک اول به بطری شیر نگاه میکند سپس به مادرش نگاه میکند، سپس در حالیکه همچنان ملتمسانه به مادرش نگاه میکند برای رسیدن به بطری تلاش میکند . این الگو پیش از کسب اولین کلمات برای ابراز خواسته دیده میشود.
۵. ایده های هیجانی- توانایی تصور ( تا ۳۰ ماهگی ) :
گرین اسپن بر اهمیت بازی تاکید میورزد. توانایی کودکان در شکل دادن ایده، اول در بازی رشد میکند. بعدا به کمک والدینش روی احساسات، آرزوها و نیاتش اثر میگذارد. در بازی، کودک احساسات خود و دیگران را میگوید: ” من خوشحالم. ناراحتی؟ مامان. ”
۶. تفکر هیجانی – پل زدن بین ایدهها( ۴۲ تا ۴۸ ماهگی) :
برای مثال کودکی که قبلا با حالات هیجانی غم و عصبانیت آشنا شده است در مرحله ۶ میتواند بین آنها ارتباط برقرار کند. لذا به مادرش میگوید ” وقتی از دست من عصبانی میشی من غصه میخورم !”
مراحل خود تنظیمی ، مشارکت در ارتباط دو سویه قصدمند گرین اسپن همان پاسخهای محوری کوگلها میباشد یعنی ” خود تنظیمی رفتار ، انگیزه برای مشارکت در تعاملات ارتباطی _ اجتماعی، اشتراک لذتها و توجه مشترک” لذا علیرغم این که دنیای رفتارگرایان و شناختگرایان جدا از هم است اما اینجا هر دو بر روی یک هدف متمرکز هستند. فقط یکی بر دنیای درونی و حالات هیجانی کودک تکیه میکند و دیگری(رفتار گرایان ) بر روی رفتارهای قابل مشاهده، مقدمه و نتیجه .
DIR,PRT,NET با بکارگیری تقویتهای هیجانی در محیط طبیعی فراتر از ABA عمل میکنند. هرچند همچنان تجارب آموزشی توسط درمانگر ( بزرگسال) مدیریت میشود. درمانگر با تدوین سناریوهای کوتاهی از علائق کودک در جهت رشد وی بهره میگیرد. هدف اصلی DIR,PRT,NET آن است که کودک کمتر به ترغیب درمانگر وابسته باشد ، آغازگری از سوی کودک، تشویق شود و در نهایت نتایج طبیعی عمل ( دسترسی به شی یا عمل مورد علاقه) جایگزین پاداشهای درمانگر ( بغل ، قلقلک ، خوراکی و تشویق کلامی ) شود.
DIR,PRT,NET فقط وقتی قابل استفاده است که کودک به مرحلهی توجه به حضور درمانگر یا دیگران رسیده باشد.
منبع: کتاب سیر تا پیاز اتیسم
نوشته دکتر هاشم فرهنگ دوست، دکترمهدی علیزاده زارعی